درستکاری و اخلاق، کلید موفقیت پایدار در کسب و کار

اصول اخلاقی برای کسب و کار

0

درستکاری و اخلاق، کلید موفقیت پایدار در کسب و کار

شرکت‏ها اشخاص حقوقی هستند و دقیقا مانند انسان‏ها تحت نظارت اخلاقی قرار دارند. بنابراین، از دیدگاه اخلاقی، فعالیت‏های آن‏ها باید فراتر از انطباق با قانون بوده و از دید جامعه مشروعیت داشته باشد. چنین مشروعیتی زیربنای اعتبار اجتماعی برای فعالیت تجاری است و باید به صورت روزانه برقرار بوده و کسب گردد.

مفهوم درستکاری و اخلاق کسب و کار، به کاربرد اخلاق در سطح سازمانی کسب و کارها اشاره دارد. سطوح دیگری که می‏توان اخلاق را در آن‏ها، در یک محیط کسب و کار به کار برد، شامل مواردی به شرح زیر است:

  • سطح صنعت بیشتر به سؤالات مربوط به صنایع اخلاقی بحث‏برانگیز می‏پردازد، اما این سطح پیشتر برای صنایعی که جدال‏برانگیز نبوده‏اند، گسترش یافته بود، برای مثال، فست فود، مد و خدمات مالی.
  • سطح سازمانی این سؤال را مطرح می‏کند: شرکت چگونه رفتار می‏کند؟ این مرحله‏ای است که مفاهیمی مانند درستکاری و اخلاق کسب و کار را شامل می‏شود و در آن نقش هیئت مدیره و مدیریت ارشد شرکت بررسی می‏گردد.
  • سطح فردی به رفتار در سطح هر یک از کارکنان می‏پردازد. ممکن است شخصی در یک شرکت خوب و در صنعتی که به خوبی شهرت دارد کار کند، اما – به عنوان یک فرد- همچنان درگیر رفتار غیراخلاقی باشد، به عنوان مثال رفتار با همکاران با بی‏احترامی.

دو سطح آخر رابطه مستقیمی با یکدیگر دارند و یکدیگر را تقویت می‏کنند: وقتی یک شرکت اخلاق‏مدار باشد، در واقع فرهنگ درستکاری را ترویج داده که انگیزه عمل اخلاقی در سطح فردی را در کارکنان ایجاد می‏کند. به عنوان مثال، کسب و کاری که احتمال رشوه‏خواری در انعقاد قراردادهایش صفر است، و کارکنان خود را برای حفظ این اصل اخلاقی حتی در شرایط دشوار تربیت می‏کند، دارای کارکنانی است که در مقایسه با کارکنان مکان‏های دیگر که رفتار اخلاقی را در اولویت قرار نمی‏دهند، با اخلاق‏تر هستند. علاوه بر این، احتمالا رفتار اخلاقی کارکنان در چنین شرکت‏هایی، در سایر حوزه‏ها از جمله خانه و جامعه گسترده‏تر نیز تجلی می‏یابد. برعکس این نیز صادق است: کارکنان غیراخلاقی که کسب و کارهای غیراخلاقی دارند، بر فرهنگ سازمانی تأثیر منفی می‏گذارند، و شیوه‏های کسب و کار غیراخلاقی را ترویج می‏نمایند.

  • اصول اخلاقی برای کسب و کار

بخشی از اصول اخلاقی سازمانی، تقویت فرهنگ درستکاری است. هنگامی که یک شرکت به صورت اخلاقی عمل می‏کند، فرهنگ درستکاری را تقویت کرده، چرا که کارکنان را برای اخلاق‏مداری فردی نیز ترغیب می‏نماید. این امر به ایجاد یک زندگی معنادار و هدفمند برای کارکنان و در نهایت ایجاد یک جامعه بهتر، کمک می‏کند. شرکت می‏تواند برای دستیابی به چنین فرهنگی، از الگوسازی، مربی‏گری و سایر فعالیت‏هایی که باعث تقویت درستکاری می‏گردد، و همچنین از کدها، قوانین و مقررات اخلاقی استفاده کند. به‏طور خاص، شرکت باید به منظور ایجاد فرهنگ درستکاری و ثابت کردن این امر به کارکنان که “حرف و عمل شرکت یکسان است”، اطمینان حاصل کند که سیستم‏های مدیریت عملکرد و پاداش دهی‏اش با ارزش‏های اصلی آن مغایرت نداشته و آن‏ها را تضعیف نمی‏کند. در حالی که هیچ الگویی را نمی‏توان بسیار تعمیم داد اما در هر صورت هر کسب و کار باید درستکاری و برنامه‏ اخلاق کسب و کار را به گونه‏ای که فراتر از رعایت محض قوانین و مقررات باشد، اجرا کرده و فرهنگ درستکاری را تقویت نماید. ارزش‏های اخلاقی قوی باید در مرکز چنین برنامه‏ای قرار داشته باشند، به دقت شناسایی شده و توسعه داده شوند. رفتار اخلاقی باید در کلیه کارهای روزانه نمود داشته باشد و در تعامل با ذی‏نفعان انتقال یابد.

  • اهمیت درستکاری و اخلاق برای کسب و کار

انتخاب‏های فردی و مشارکتی متخصصان کسب و کار بر جامعه بزرگ‏تر – خانواده‏ها، سازمان، منطقه یا شهر، جامعه و نهایتا جهان تأثیر می‏گذارد. این انتخاب‏ها روی خود متخصصان کسب و کار نیز تأثیر دارد. همان‏طور که در تحقیقات اخلاق رفتاری آمده است، وقتی فرد کاری انجام دهد که دیگران را می‏آزارد، در واقع احترام به طبیعت انسانی آسیب دیده است. این شخص، اغلب بدون توجه به اینکه وقتی احترام به شخص دیگری را نفی می‏کند، نمود عزت نفس و درستکاری را کمتر کرده، در واقع فرصتی را ایجاد نموده که شخص آسیب‏دیده همچنان باعث آسیب سایرین نیز شود. توضیح روان‏شناختی این امر این است که پس از یک اقدام غیراخلاقی، درستکاری فرد تضعیف می‏شود و مقاومت وی ​​نسبت به اقدامات غیراخلاقی بیشتر نیز کاهش می‏یابد، مگر اینکه این رفتار توسط برخی مداخلات داخلی یا خارجی قطع شود(ولزی، اردونز، اسنایدر و کریستین، ۲۰۱۵). به همین ترتیب، هنگامی که یک شرکت رشوه داد، انتظار می‏رود که این کار را دوباره تکرار کند، به گونه‏ای که وارد یک چرخه معیوب می‏شود که شکستن آن دشوار است. پس از مدتی هم کارکنان قدیمی و هم جدید، این رویه منفی را یک کار عادی می‏پندارند.

با یک مثال موضوع را بیشتر توضیح می‏دهیم. یک فروشنده شرکت دارویی از پزشک می‏خواهد داروهای تولید شده توسط این شرکت را تجویز کند، نه یک داروی عمومی که همان مواد تشکیل دهنده را دارد و ارزان‏تر است. نماینده فروش اهمیتی نمی‏دهد که این امر ممکن است موجب نارضایتی بیمار گردد. فروشنده دکتر را با پیشنهاد یک سفر رایگان به یکی از اقامتگاه‏های خارج از کشور برای حضور در یک کنفرانس پزشکی ترغیب می‏کند. پزشک این معامله را می‏پذیرد. هر دوی آن‏ها به الزام اخلاقی عدالت نسبت به بیمار پای‏بند نیستند. اهمیت ندادن به بیمار به این معنی است که یک انسان برایشان مهم نیست و در آخر اینکه، برای آن‏ها، نوع انسان، دیگر به اندازه‏ای که قبل از این تصمیم غیراخلاقی اهمیت داشته، اهمیتی نخواهد داشت. بنابراین، انجام این عمل با بیمار دیگر راحت‏تر نیز می‏گردد. بیماری که با اعتماد به پزشک، فریب خورده و هزینه بیشتری را برای درمان متحمل شده است، بسیار آسیب می‏بیند. این بیمار با پرداخت قبض‏های پزشکی پرهزینه، دیگر نمی‏تواند هزینه مدرسه فرزندان خود را بپردازد. بنابراین، صدمات مستقیم وارده به بیمار منجر به آسیب غیرمستقیم به کودکان شده است و این موضوع در طولانی مدت بر کل جامعه تأثیر می‏گذارد.

رفتار غیراخلاقی یک ریسک تجاری محسوب می‏شود و می‏تواند منجر به هزینه‏های قابل توجهی در سطح سازمانی گردد. این هزینه‏ها شامل موارد زیر هستند:

  • مجازات‏های قانونی مانند جریمه، تحمیل خسارت، مصادره و حتی حبس افراد.
  • عواقب تجاری مانند خاتمه روابط تجاری و ورود به لیست سیاه(محرومیت از فرصت‏های آینده).
  • آسیب به شهرت برند.
  • پایین‏تر آمدن سطح رضایت و حفظ کارکنان.
  • افزایش رفتار غیراخلاقی کارکنان که مستقیما به شرکت آسیب می‏رساند مانند اختلاس، استفاده نادرست از وقت و منابع، نقض اصول محرمانه.
  • پایین آمدن سطح حفظ مشتری و وفاداری مشتری.
  • ریسک واکنش‏های منفی از سوی جامعه‏ای که در آن فعالیت انجام می‏شود.

از طرف دیگر، رویه‏های اخلاقی کسب و کار می‏تواند منجر به مزایای ملموس کسب و کار گردد، مزایایی چون دسترسی به فرصت‏ها، تعیین شرایط ترجیحی به عنوان مثال ورود به لیست سفید تامین‏کنندگان، بهبود دسترسی به بازار، افزایش شهرت و وفاداری مشتری، و افزایش جذب کارکنان با استعداد. علاوه بر این، بازی و رقابت منصفانه، محیطی مساعد برای نوآوری در صنعت را فراهم می‏آورد که هم برای کسب و کار خوب است و هم برای مشتریان؛ و می‏تواند به نفع کل جامعه نیز باشد. کسب و کار اخلاق مدار، کسب و کارهای دیگر را نیز به خود جلب می‏کند و منجر به شراکت‏های تجاری می‏گردد که برای هر دو طرف ارزش بیشتری ایجاد می‏کند. این امر با گذشت زمان، سودآوری کسب و کار را افزایش می‏دهد.

  • مدیریت درستکاری و برنامه‏های اخلاقی کسب و کار

یک برنامه اخلاقی و کارآمد موثر در کسب و کار، فراتر از پیروی محض بوده و هدف آن تقویت فرهنگ درستکاری می‏باشد. چنین برنامه‏ای می‏تواند شامل اقدامات داخلی، خارجی و جمعی باشد. مدل‏های مدیریتی مختلفی برای اقدامات داخلی وجود دارند که درستکاری و اخلاق کسب و کار را تضمین می‏کنند، اما همه آن‏ها دارای ویژگی‏های مشابهی هستند:

  • رهبران و مدیران کسب و کار، شخصا متعهد به اجرای ارزش‏هایی باشند که خود از آن‏ها حمایت می‏کنند(“جو اخلاقی شرکت”).
  • ارزش‏ها و تعهدات راهنمایی‏کننده، به معنای واقعی وجود داشته و کاملا منتقل گردد، به عنوان مثال در یک کد رفتاری یا کد اخلاقی مکتوب.
  • اقدامات داخلی مبتنی بر ارزیابی ریسک باشد تا منابع محدود تا حد امکان، به‏طور موثر و کارآمد، مصرف گردد.
  • ارزش‏ها در کارهای روزمره ادغام شده و منابع و آموزش‏های عملی‏ای برای راهنمایی کارکنان، حتی در شرایط دشوار، فراهم گردد.
  • یک سیستم کنترل داخلی ایجاد شده و کانال‏هایی برای گزارش نیز وجود داشته باشد، به عنوان مثال، افشاکردن موارد غیرقانونی.
  • برنامه درستکاری و اخلاق کسب و کار به عنوان یک فرایند مداوم یادگیری تلقی شود و اقدامات به‏طور منظم تحت نظارت و بررسی قرار گیرد.

شرکت‏ها نه تنها باید اقدامات داخلی برای درستکاری و اخلاق کسب و کار را تقویت نمایند، بلکه اقدامات خارجی نیز نظیر ارتباط با شرکای تجاری و زنجیره‏های تأمین آن‏ها را نیز تقویت کنند.

ممکن است کسب و کارها به دلیل برخی خصوصیاتشان همچون اندازه، وضعیت حقوقی و پیچیدگی، برای مدیریت برنامه‏های درستکاری و اخلاق خود رویکردهای متفاوتی داشته باشند. هیچ مدلی وجود ندارد که برای تمام شرایط مناسب باشد اما اصول اساسی در هر دو شرکت بزرگ و کوچک، از جمله استارت آپ‏ها، اعمال می‏شود.

ایجاد برنامه درستکاری و اخلاق موفق در یک کسب وکار، مستلزم انجام امور به موازات درستکاری(تقویت‏کننده پیشگیری) و انطباق(از جمله مجازات) است. بعد درستکاری شامل اقداماتی است که به افراد درون شرکت کمک می‏کند حساسیت و ظرفیت اخلاقی خود را آماده استدلال اخلاقی سازند و بهانه‏های خود برای منطقی جلوه‏دادن رفتار غیراخلاقی را کاهش دهند. انتقال کامل ارزش‏های اصلی، آموزش مهارت‏های تصمیم‏گیری اخلاقی و همسویی سیستم‏های استخدام، مدیریت عملکرد و پاداش با ارزش‏های اصلی توسط مدیریت ارشد از جمله مصادیق این بعد است. برعکس، بعد انطباق شامل اقداماتی است که به ایجاد محیطی برای حمایت از اعمال درستکاری و اخلاق، کمک می‏کند. این موارد شامل شناسایی و جلوگیری از موقعیت‏هایی است که می‏تواند موجب رفتاری غیراخلاقی گردد، همچنین شامل اجرای کنترل‏ها و مجازات‏ها برای رفتار غیراخلاقی نیز می‏گردد. رویه‏ها، فرایندها، خط‏مشی‏ها و کدهای رفتاری نقشی اساسی در بعد انطباق دارند. این اقدامات بدون توجه به ویژگی‏هایی چون اندازه، وضعیت حقوقی، پیچیدگی و ریسک‏ها/فرصت‏هایی که مربوط به عملکرد کسب و کار هستند، در مورد همه کسب و کارها کاربرد دارند.

  • کدهای اخلاقی و کدهای رفتاری

یکی از روش‏های مهم در پشتیبانی از درستکاری و اخلاق، داشتن یک کد اخلاقی مؤثر یا یک کد رفتاری(یا هر دو) می‏باشد. به لحاظ نظری، اختلافاتی بین این دو نوع کد وجود دارد گرچه در عمل بسیار مشابه هستند. در تئوری، یک کد اخلاقی بیشتر مبتنی بر ارزش‏ها است و بر تشویق و حمایت از رفتار اخلاقی مبتنی بر ارزش‏های شرکت تاکید دارد، در حالی که یک کد رفتاری مبتنی بر انطباق بیشتر است و بر دستورالعمل‏ها و مجازات‏های عملی و در مورد عدم انطباق تاکید دارد. با این حال، هر دو نوع در عمل، ترکیبی از مقررات مبتنی بر ارزش و مبتنی بر قانون را شامل می‏شوند.

انتظار می‏رود که هر شرکتی ترکیبی از خط‏مشی‏‏های مبتنی بر درستکاری و انطباق را داشته باشد. به عنوان مثال، مؤلفه‏های مختلف یک کد باید با ارزش‏های اصلی شرکت و اصول اخلاقی اساسی مطابقت داشته باشند تا منجر به ترغیب رفتار اخلاقی فردی شوند. کد باید واضح و مختصر باشد تا افراد به راحتی محتوای آن را درک کنند. همچنین باید در دسترس بوده و جذاب باشد.[i]

https://www.unodc.org/e4j/en/tertiary/integrity-ethics.html

سیده محبوبه امینی- مدیرعامل گروه کارشناسان ایران

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.